خلاصه داستان : «پیرمرد پرسید: چرا دختر عمویت را نگرفتی؟ مگر نشان کرده هم نبودید؟ جوان سر به زیر انداخت و زیر لب پاسخ داد: آقا پسرعموهام گفتند سهمم از زمین پدری را بزنم به اسمشون. پیرمرد متعجب: خب میزدی، مگه نگفتی آب نداره؟ جوان آرام سرش را بالا آورد، توی چشمهای خسته پیرمرد نگاه کرد و گفت: آقا ما رفته بودیم زن بگیریم نرفته بودیم که معامله کنیم!»
خلاصه داستان : «دینامیت» روایتگر داستان دو طلبه جوان و همدرس به نامهای هادی و محمد حسین است که در جستوجوی خانهای برای سکونت در تهران هستند. آنها پس از مدتی موفق به اجاره آپارتمانی در شمال شهر میشوند؛ آپارتمانی که در آن همسایگانی ساکناند که سبک زندگی و عقایدشان بهکلی با این دو طلبه در تعارض است. همسایه ساکن در یکی از واحدها مرد لاقیدی به نام اکبر است که امورات زندگیاش از فروش مشروبات الکلی و مواد مخدر میگذرد. همسایگان ساکن در واحد دیگر نیز دو خواهر خوشگذران به نامهای ساناز و زیبا هستند که هر هفته در واحد خود پارتی و دورهمی برگزار میکنند.
خلاصه داستان : داستان «روز بلوا» درباره یک روحانی استاد دانشگاه خوشنام و یک چهره تلویزیونی مورد توجه به نام عماد است که ناگهان با اتهامهای جدی از سوی نیروهای امنیتی مواجه میشود که خود و خانوادهاش را در موقعیت پیچیدهای قرار میدهد.
خلاصه داستان : در فیلم تا ابد ، زندگی پر از بدبختی، تنهایی و زجر است و همهاش خیلی زود به پایان می رسد. پول برای ما دو حالت دارد، یا ما را می بوسد یا میکشد و….
خلاصه داستان : فیلم مطرب (Motreb) درباره یک خواننده کاباره ای به نام ابراهیم خوش لحن (خوش سینه) است که پیش از اوج گرفتن با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ همچون این طیف خواننده ها از صحنه کنار می رود اما چون به اندازه کافی از شهرت و اقبال نیز برخوردار نبوده، نمی تواند خواننده لس آنجلسی شود و در نهایت به خواننده مراسم تبدیل می شود و…
خلاصه داستان : فیلم ایستگاه اتمسفر روایتگر داستان زندگی زوج جوانی به نام مرجان و وحید است که هشت ماهی می شود طلاق گرفته اند اما به دلایل خاصی مجبورند به زندگی در کنار هم ادامه دهند. در این میان مرجان که تصمیم به مهاجرت دارد، تمام تلاشش را برای گرفتن اقامت دائم کانادا میکند اما…